Perdic | مرکز پیام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (7904 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	message center U	مرکز پیام
	signal center U	مرکز پیام

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	switching U	مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
	message switching center U	مرکز گزینش پیام
	telecommuting U	که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
Other Matches

	InBox U	خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
	challenge and reply U	ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
	piggybacking U	استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
	InBox U	پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
	quoting U	خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
	authentication U	استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
	medical assemblage U	مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
	prompt U	پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
	prompts U	پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
	prompted U	پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
	weather central U	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
	centrifugal U	با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
	receipt notification U	خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
	radiograms U	پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
	radiogram U	پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
	provision center U	مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
	UA U	نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
	codress U	نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
	anagrams U	استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
	anagram U	استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
	center mark U	علامت مرکز نشانه مرکز
	polynomial code U	سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
	collision parameter U	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
	end U	کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
	ended U	کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
	ends U	کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
	whole blood center U	مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
	MTA U	نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
	service message U	پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
	wilco U	پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
	battery control central U	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
	army operations center U	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
	acknowledging U	1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
	acknowledges U	1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
	acknowledge U	1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
	black concept U	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
	mssg U	پیام
	signalled U	پیام
	i signal U	پیام ای
	signal U	پیام
	signaled U	پیام
	message U	پیام
	messages U	پیام
	mayday U	پیام اضطراری
	color burst pedestal U	پایه پیام
	ending U	خاتمه پیام
	code message U	پیام رمز
	burying U	کد کردن پیام
	brightness signal U	پیام روشنایی
	communicator U	پیام دهنده
	cryptogram U	پیام پنهانی
	privacy U	استقلال پیام
	diagnostic massage U	پیام تشخیصی
	drafter U	نویسنده پیام
	drafter U	منشی پیام
	endings U	خاتمه پیام
	clear text U	پیام کشف
	bury U	کد کردن پیام
	basegram U	پیام از ساحل
	maydays U	پیام اضطراری
	encode U	کد کردن پیام
	blanking signal U	پیام خاموشی
	burst pedestal U	پایه پیام
	transmission U	ارسال پیام
	buries U	کد کردن پیام
	sender U	فرستنده پیام
	senders U	فرستنده پیام
	transmissions U	ارسال پیام
	encodes U	کد کردن پیام
	dummy message U	پیام فریبنده
	dummy message U	پیام دروغی
	start of message U	اغاز پیام
	procedure message U	پیام معمولی
	procedure message U	پیام عادی
	plaindress U	پیام کشف
	plain text U	پیام کشف
	monochrome signal U	پیام تکرنگ
	meteorological message U	پیام هواسنجی
	message switching U	پیام گزینی
	message source U	منشاء پیام
	q signal U	پیام کیو
	wilco U	پیام را فهمیدم
	telephone message U	پیام تلفنی
	som U	اغاز پیام
	signal tracing U	ردگیری پیام
	signal generator U	پیام ساز
	routine message U	پیام عادی
	heading U	سرلوحه پیام
	headings U	سرلوحه پیام
	to send a message U	پیام فرستادن
	radiotelegram U	پیام تلگرافی
	video signal U	پیام ویدئو
	message source U	منبع پیام
	message retrieval U	بازیابی پیام
	message heading U	عنوان پیام
	intelligence signal U	پیام خبری
	immediate message U	پیام فوری
	heliogram U	پیام افتابی
	general message U	پیام عمومی
	fox message U	پیام دوباره
	flash message U	پیام انی
	error message U	پیام خطانما
	end of message U	انتهای پیام
	end of massage U	انتهای پیام
	message book U	دفتر پیام
	message feedback U	بازخورد پیام
	message retrieval U	استخراج پیام
	beginning of message U	شروع پیام
	message queuing U	صف بندی پیام
	body U	متن پیام
	ems dispatch U	پیام امس
	bodies U	متن پیام
	centered U	مرکز
	centers U	مرکز
	concentric U	هم مرکز
	centre forward U	مرکز
	acentric U	بی مرکز
	middles U	مرکز
	intermediate exchange U	مرکز
	center U	مرکز
	center line U	خط مرکز
	omphalos U	مرکز
	middle U	مرکز
	centre U	مرکز
	centred U	مرکز
	meddle U	مرکز
	meddled U	مرکز
	meddles U	مرکز
	isocentre U	هم مرکز
	station U	مرکز
	hearts U	مرکز
	stations U	مرکز
	heart U	مرکز
	stationed U	مرکز
	composite color signal U	پیام رنگی مرکب
	composite television signal U	پیام مرکب تلویزیونی
	color difference signal U	پیام اختلاف رنگ
	cipher text U	متن پیام رمز
	chrominance signal U	پیام رنگ تابی
	color gate U	دریچه پیام رنگی
	traffic U	داده پیام دریافتی
	b y signal b y U	پیام روشنایی ب- ایگرگ
	originator U	صادر کننده پیام
	originator U	اقدام کننده پیام
	originators U	اقدام کننده پیام
	classification U	طبقه بندی پیام
	classifications U	طبقه بندی پیام
	dispatched U	عزیمت فرستادن پیام
	delivery groups U	گروه معروف پیام
	drafter U	انشا کننده پیام
	multiple address message U	پیام چند ادرسه
	minus color signal U	پیام رنگی منفی
	message precedence U	ارجحیت ارسال پیام
	message book U	دفتر یادداشت پیام
	massage accounting U	ثبت اطلاعات پیام ها
	decipher U	ماشین کشف پیام
	originators U	صادر کننده پیام
	deciphered U	ماشین کشف پیام
	helio U	ایینه مخابره پیام
	trafficking U	داده پیام دریافتی
	g y signal U	پیام روشنایی جی ایگرگ
	flash message U	پیام برق اسا
	eom U	انتهای پیام essage
	trafficked U	داده پیام دریافتی
	enciphere U	رمز کردن پیام
	proforma U	پیام پیش نویس
	encode U	رمز کردن پیام
	addresses U	نشانی گیرنده پیام
	wrongs U	پیام غلط است
	wrongs U	پیام صحیح نیست
	wronging U	پیام غلط است
	wronging U	پیام صحیح نیست
	wrong U	پیام غلط است
	wrong U	پیام صحیح نیست
	dispatches U	عزیمت فرستادن پیام
	release U	اجازه ارسال پیام
	released U	اجازه ارسال پیام
	decode U	کشف کردن پیام
	decoded U	کشف کردن پیام
	decodes U	کشف کردن پیام
	releases U	اجازه ارسال پیام
	addressed U	نشانی گیرنده پیام
	address U	نشانی گیرنده پیام
	radiogram U	مخابره پیام با بی سیم
	carrier color signal U	پیام رنگی حامل
	carrier color signal U	پیام رنگ تابی
	carrier chrominance signal U	پیام رنگ تابی
	despatched U	عزیمت فرستادن پیام
	burst gate U	لامپ پیام گذار
	despatches U	عزیمت فرستادن پیام
	despatching U	عزیمت فرستادن پیام
	radio U	پیام رادیویی فرستادن
	radioed U	پیام رادیویی فرستادن
	radioing U	پیام رادیویی فرستادن
	radios U	پیام رادیویی فرستادن
	automatic message switching U	انتخاب خودکار پیام
	dispatch U	عزیمت فرستادن پیام
	radiograms U	مخابره پیام با بی سیم
	encodes U	رمز کردن پیام
	roger U	مفهوم شد پیام را گرفتم